Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تقریب»
2024-05-05@09:55:22 GMT

نقشه دشمنان با حضور به موقع مردم نقش بر آب شد

تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۳۱۴۷۴

نقشه دشمنان با حضور به موقع مردم نقش بر آب شد

به گزارش حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، آیت الله مصطفی علما در خطبه های نماز جمعه این هفته ضمن دعوت همگان به  تقوای الهی اظهار داشت: قرآن کتاب رشد، تربیت، تعالی، قانون و اخلاق است.

وی افزود: خداوند متعال بندگانش را بدون واسطه مورد خطاب قرار داده است که این نشان از احترامی است که خداوند متعال به بندگانش قائل شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



نماینده ولی فقیه در استان کرمانشاه با بیان اینکه بندگی به انسان ترقی و رشد میدهد، گفت: امام راحل نمونه انسان والایی بود که منش ایشان اسلامی بود و بدان عمل کرد.

آیت الله علما در ادامه با گرامیداشت سالروز تشکیل نیروی دریایی بیان داشت: نیروی دریایی در زمان جنگ تحمیلی خوش درخشید.

وی همچنین ۸ آذر سالروز شهادت دکتر شهریاری را گرامی داشت و افزود: ۱۰ آذر سالروز شهادت سید حسن مدرس است که ایشان نماینده نمونه مجلس بود کسی که در مقابل رضاخان ایستاد.

خطیب جمعه کرمانشاه در ادامه با اشاره به دیدار رهبر انقلاب اسلامی با بسبجیان عنوان کرد: حضور با بصیرت مردم در راهپیمایی بالاتر از کارهای امنیتی بود.

آیت الله علما گفت: دشمنان در خارج از کشور اتاق فکر تشکیل داده بودند و نقشه های بسیاری برای ضربه زدن به کشور کشیدند اما این نقشه ها با حضور به موقع مردم نقش بر آب شد. 
وی ضمن قدردانی از مروم ولایت مدار کرمانشاه برای حضور در راهپیمایی افزود: مردم این استان یک بار در تشییع پیکر شهید ایرج جواهری و یک بار دیگر در راهپیمایی بصیرت و حمایت خود را از انقلاب و رهبری نشان دادند.

امام جمعه کرمانشاه با بیان اینکه بسیج فرصت سازی می کند گفت: بسیج همواره در همه برهه ها برای کشور کارهای زیادی انجام داده است.

آیت الله علما تصریح کرد: آتش زدن و تخریب همانگونه که رهبری فرمودند کار اشرار است و ایشان این مسئله را توطئه وسیع خطرناک تعبیر کردند.

نماینده ولی فقیه در استان کرمانشاه گفت: دشمن برنامه ریزی و هزینه زیادی برای این توطئه کرده بود که حضور شما مردم آن را از بین برد.

آیت الله علما خاطر نشان کرد: کمی و کاستی هایی و بی تدبیری هایی وجود دارد اما حفظ نظام و اسلام از واجبات است و حساب امام و اسلام از این مشکلات جداست.

خطیب جمعه کرمانشاه افزود: مردم گله مند بوده و هستند امابرای حفظ نظام و انقلاب آمدند.

انتهای پیام/

منبع: تقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۳۱۴۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این شهید حتی موقع به‌ دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلی‌هایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدت‌های خود را در عملیات غرورآفرین الی بیت‌المقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی می‌آید ماحصل گفتگو با محترم‌السادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.

بی‌قرار رفتن بود

بنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم می‌کرد. خدمت سربازی‌اش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش می‌گوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک می‌کرد. همیشه نماز را اول وقت می‌خواند و من بلافاصله پشت سرش می‌ایستادم. نمازهای جماعت‌مان را هیچگاه از یاد نمی‌برم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی می‌کردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار می‌داد. جمعیت به پادگان نزدیک می‌شد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آن‌ها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضی‌ها می‌گفتند: «این چه کسی است که با جرأت آن‌ها را به جمع ما می‌کشاند.» چند روز بعد پادگان‌های ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوباره‌ای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.

خبر تولد فاطمه

خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش می‌گفتند: یکی از بچه‌ها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی می‌خواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی می‌گذاشت. بعضی‌ها از دور می‌گفتند:مبارکه! عده‌ای هم می‌پرسیدند:اسم دخترت را چی می‌گذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!

فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچه‌ها می‌خواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات می‌مانم.

شهادت در بیت المقدس

همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپاره‌ای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای ناله‌ای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. می‌دانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آن‌ها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی می‌خواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه می‌گوید وقتی به شهادت رسید کوچک‌ترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهره‌اش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.

بدرقه با دعای خیر

قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالی‌که سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه می‌خواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمی‌بینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!

فاطمه و شهادت پدر

خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیت‌المقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه می‌کرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.

از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامه‌ای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایت‌مدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیه‌هایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.

۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499

دیگر خبرها

  • سی و ششمین یادواره شهدای روستای ارکان برگزار شد+فیلم
  • برای جلوگیری به موقع از تغییر کاربری نیاز به کمک مردم داریم + ویدئو
  • حضورآگاهانه مردم در انتخابات و انتخاب اصلح
  • عملیات وعده صادق، برهم زننده معادلات سیاسی نظامی جهان
  • دعوت علما و روحانیون اهل سنت از مردم گنبدکاووس برای حضور پر شور در مرحله دوم انتخابات
  • ایستادگی ملت ایران بر موضع حق منشاء بیداری جهانیان در برادر نظام سلطه گردید
  • لزوم روایت گری حماسه وعده صادق در جامعه
  • دولت باید مایحتاج کارگران را مهیا کند/نقشه دشمنان از بین بردن مغزهای متفکر در بلاد اسلامی است
  • این شهید حتی موقع به‌ دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
  • ایران اسلامی؛ الگوی تقریب مذاهب در جهان/علما وحدت را در بین مردم اشاعه دادند